stubborn love [۱۱]
*۳۰ مین بعد*
ویو الیا:
بعد نیم ساعت از خواب بلند شدم
رفتم یه آبی زدم صورتم که کاملا حس خواب ازم سرم بپر.
چشمم افتاد به حموم گفتم یه آبی هم بر بدن بزنم
چند مین بعد*
از حموم امدم بیرون موهامو خوشک کردم رفتم و از تو کمد چندتا لباس برداشتم
لباسارو انداختم روتخت و رفتم سراغ سشوار تا نم موهام کاملا بره
همینجوری که داشتم با سشوار ور میرفتن تو این فکر بودم که کدوم لباس مناسب تره
^ از اون جایی که قرار دوستانس و هوا سرده پس باید عادی لباس بپوشم اگه دامن بپوشم سردم میشه لباس چهارخونه هم که اصلا تو این هوا نمیشه پوشید یکن نازکه پس فقط یه گزینه برام میمونه ، هودی میپوشم با شلوار جین
سشوار خاموش کردم
یه برس به سرم زدم که مرتب بشه
لباسی که انتخاب کردم پوشیدم
یه ریمل و یه بالم لب زدم و یه سایه خیلی کم به گوشه چشمم و تمام
گوشیم ، کیف پولم و هندزفریمو برداشتم
کوک دیشب آدرس کافیشاپ رو فرستاده بود پس از خونه زدم بیرون
از اونجایی که هوا خوب بود و کافه هم نزدیک بود پس پیاده راه افتادم
ویو کوک:
بعد از اینکه یونگی هیونگ از دفترم رفت بیرون خودمو مشغول کار کردم وقتی به خودم امدم ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه
بود
کتمو برداشتم و امدم بیرون
سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمت کافی شاپ
گوشیمو برداشتم و بهش زنگ زدم که میاد یانه!
....
.........
..
^سلام کوک
*سلام الیا
کجایی؟
^نزدیک آدرسی که فرستادی
*اوکی منم نزدیکم پس تو کافه میبینمت :)
^اوکی بای
*بای
(قطع شد)
۱۰ مین بعد
ویو کوک:
رسیدم کافی شاپ از ماشین پیاده شدم و رفتم تو
رفتموسمت میزی که رزرو کرده بودم
الیا هنوز نرسیده بود
ترسیدم که شاید اتفاقی تو راه براش افتاده باشه که تا امدم تلفنمو بردارم از راه رسید
خیلی کیوت شده بود بیشتر از دوران دانشگاه
برای اینکه یکم اذیتش کنم دستمو بالا نبردم تا بیشتر دنبالم بگرده
داشتم همینجوری به کیوت بودنش میخندیدم که یه لحظه منو دید
با حرص نگاهم کرده و انگشت اشارشو تکون میداد
همین که رسید برگشت گفت :
(^ الیا *کوک ¥گارسون)
^یعنی اگه تا صبح دنبالت میگشتم همینجوری نگاهم میکردی میخندیدی هااا؟
*اره (با لبخند)
^پسر لجباز ،حداقل یه دستی تکون میدادی
* چی شد دیر کردی ؟
^پیاده امدم برای همین یکم دیر شد
*خیلی کیوت شدی
^من؟
*اره تو
^ممنون (بچم باز خجالت کشید)
*کافه برات آشنا نیست ؟
^خیلی آشناست چون بعد دانشگاه همیشه میومدیم اینجا
*پس یادته !
^هیچ وقت اینجا رو یادم نمیره
#Bts
#army
ویو الیا:
بعد نیم ساعت از خواب بلند شدم
رفتم یه آبی زدم صورتم که کاملا حس خواب ازم سرم بپر.
چشمم افتاد به حموم گفتم یه آبی هم بر بدن بزنم
چند مین بعد*
از حموم امدم بیرون موهامو خوشک کردم رفتم و از تو کمد چندتا لباس برداشتم
لباسارو انداختم روتخت و رفتم سراغ سشوار تا نم موهام کاملا بره
همینجوری که داشتم با سشوار ور میرفتن تو این فکر بودم که کدوم لباس مناسب تره
^ از اون جایی که قرار دوستانس و هوا سرده پس باید عادی لباس بپوشم اگه دامن بپوشم سردم میشه لباس چهارخونه هم که اصلا تو این هوا نمیشه پوشید یکن نازکه پس فقط یه گزینه برام میمونه ، هودی میپوشم با شلوار جین
سشوار خاموش کردم
یه برس به سرم زدم که مرتب بشه
لباسی که انتخاب کردم پوشیدم
یه ریمل و یه بالم لب زدم و یه سایه خیلی کم به گوشه چشمم و تمام
گوشیم ، کیف پولم و هندزفریمو برداشتم
کوک دیشب آدرس کافیشاپ رو فرستاده بود پس از خونه زدم بیرون
از اونجایی که هوا خوب بود و کافه هم نزدیک بود پس پیاده راه افتادم
ویو کوک:
بعد از اینکه یونگی هیونگ از دفترم رفت بیرون خودمو مشغول کار کردم وقتی به خودم امدم ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه
بود
کتمو برداشتم و امدم بیرون
سوار ماشین شدم و حرکت کردم سمت کافی شاپ
گوشیمو برداشتم و بهش زنگ زدم که میاد یانه!
....
.........
..
^سلام کوک
*سلام الیا
کجایی؟
^نزدیک آدرسی که فرستادی
*اوکی منم نزدیکم پس تو کافه میبینمت :)
^اوکی بای
*بای
(قطع شد)
۱۰ مین بعد
ویو کوک:
رسیدم کافی شاپ از ماشین پیاده شدم و رفتم تو
رفتموسمت میزی که رزرو کرده بودم
الیا هنوز نرسیده بود
ترسیدم که شاید اتفاقی تو راه براش افتاده باشه که تا امدم تلفنمو بردارم از راه رسید
خیلی کیوت شده بود بیشتر از دوران دانشگاه
برای اینکه یکم اذیتش کنم دستمو بالا نبردم تا بیشتر دنبالم بگرده
داشتم همینجوری به کیوت بودنش میخندیدم که یه لحظه منو دید
با حرص نگاهم کرده و انگشت اشارشو تکون میداد
همین که رسید برگشت گفت :
(^ الیا *کوک ¥گارسون)
^یعنی اگه تا صبح دنبالت میگشتم همینجوری نگاهم میکردی میخندیدی هااا؟
*اره (با لبخند)
^پسر لجباز ،حداقل یه دستی تکون میدادی
* چی شد دیر کردی ؟
^پیاده امدم برای همین یکم دیر شد
*خیلی کیوت شدی
^من؟
*اره تو
^ممنون (بچم باز خجالت کشید)
*کافه برات آشنا نیست ؟
^خیلی آشناست چون بعد دانشگاه همیشه میومدیم اینجا
*پس یادته !
^هیچ وقت اینجا رو یادم نمیره
#Bts
#army
۲.۱k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.